طی یادداشتی مطرح شد؛
حجاب مایه تکریم
خاتون یار: خاتون یار: یک پژوهشگر حوزه دینی طی یادداشتی با عنوان حجاب مایه تکریم به موضوع حجاب و زنان پرداخت.
به گزارش خاتون یار به نقل از مهر، زینب نجیب، پژوهشگر فلسفه دین طی یادداشتی درباره ی حجاب گفت: یکی از چالش هایی که در حوزه طرح حجاب در جامعه مطرح می شود در باب لزوم حفظ کرامت انسان ها است. بدین ترتیب که برخی معتقدند با تعیین حدود حجاب و پوشش، به منزلت و کرامت افراد تعدی می شود. برای پاسخ به این مساله ابتدا به مقدمه ای در باب بحث کرامت می پردازیم سپس درباره ی رابطه حجاب و حفظ کرامت انسان ها طرح بحث خواهیم کرد. تکریم یعنی گرامی داشتن، محترم داشتن، عزیز و ارجمند شمردن. بدین ترتیب بعضی می گویند دخالت در سلیقه و انتخاب در نوع و حد پوشش، تعرض به اختیار انسان ها است و با این شیوه از اشخاص، سلب کرامت خواهد شد. این عقیده ریشه در نوع نگاهی دارد که مکتب لیبرالیسم به ترویج آن پرداخت. شروع مکتب لیبرالیسم را قرن هجدهم میلادی در عصری معروف به عصر روشنگری و بر پایه ی فردگرایی (اومانیسم) می دانند که محصول جنبش اصلاح دینی در غرب بود. تکریم انسان در این مکتب بر چند اصل تکیه دارد: ۱. از نظر لیبرالیسم، تکریم انسان در گرو آزادی اوست، حتی اگر آن آزادی با فطرت و عقل مغایر باشد. فقط شرط آنست که به آزادی جامعه و دیگران ضرر نرساند، از نظر این مکتب اگر فردی بخواهد به جسم و جان خود آسیبی وارد کند، آزاد است. ۲. از نظر لیبرالیسم، اگر فرد را در پیروی از هوس های شخصی، آزاد بدانیم او را تکریم کرده ایم. ۳. از نظر لیبرالیسم، اگر فرد را در نوع پوشش آزاد بدانیم کرامت او را حفظ نموده ایم. ۴. در مکتب لیبرالیسم چون میل انسانی حرف اول را می زند، افراد در خوردن و نوشیدن آزادند و اگر بخواهیم برای انسان ارزش قائل شویم باید به انتخاب او احترام بگذاریم. ۵. از نظر لیبرالیسم، اگر فرد را در اخلاق جنسی خود آزاد بگذاریم، برای انتخاب او ارزش قائل شده ایم و او را تکریم کرده ایم. پس در این مکتب، زنا و همجنس بازی و انواع انحرافات جنسی آزاد است. این تکریم در تک تک این گزاره ها نه فقط معقول، علمی و منطقی نیست بلکه هیچ گاه تحقق نیافت. مثل آنجا که می گوید انسان آزاد است تا آنجا که آزادی فرد و جامعه را لطمه نزند. این مرز را چه کسی تعیین می کند؟ چه کسی می تواند مرز آزادی افراد و جامعه را تشخیص دهد؟ اما قرن ها قبل تر از عصر روشنگری، با ظهور اسلام معنای گسترده تری از کرامت ترویج شد. از نظر دین اسلام انسان صاحب کرامت است، یعنی ارجمند و بزرگوار، عزیز و سرفراز. قرآن آشکارا اعلام می کند که انسان، از کرامت و شرافت ذاتی برخوردار می باشد. وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ (اسرا، ۷۰). و در کنار این کرامت ذاتی دارای کرامت اکتسابی نیز هست. بدین صورت که با کسب معارف و انجام اعمال و رفتارها، دارای کرامت بیشتری خواهد شد. تکامل این صفتِ والا در انسان مسیر ویژه ای دارد که از مسیر تامین کرامت در غرب متمایز است و تامین آن، همانا توجه و تاکید بر حقوق انکارناپذیرِ هم مادی و هم معنوی انسان ها است. توجه و تاکید بر حق زندگی پاک و شایسته، حق مالکیت، ثروت، امنیت، رفاه و تحصیلات و دانش عالی؛ حق برخورداری از نعمت های زمین، حق تسخیر طبیعت؛ حق برخورداری از آزادی های سیاسی- اجتماعی؛ حق برخورداری از جایگاه بلند در نظام هستی، حق پرستش و عبادت، حق انجام مراسم و مناسک دینی؛ و برابری حقوق با دیگر انسان ها و نفی نظام ارباب - رعیتی. تکریم در اسلام نیز بر اصولی غیر از آن چه در مکتب لیبرالیسم دیده شد، پابرجا است. ۱. تکریم انسان از نظر اسلام در قالب عقل و شرع معنا می یابد، و با عمل در این چارچوب علاوه بر کرامت ذاتی به کرامت والای اختیاری می رسد. ۲. کرامت انسان در اسلام، یعنی ضمن تامین عقلانی غرایز، عقل نیز با اتصال به وحی تکمیل می شود. ۳. از نظر اسلام، انسان ها (مرد یا زن) در پوشش خود باید، وضعیت خاصی را رعایت نمایند. بطورمثال افراد مجاز نیستند عریان در جامعه حاضر شوند. چرا؟ برای اینکه اجتماع محل حضور افکار انسان هاست نه جایی برای توجه به جسم و تامین غرایز. اگر فقط خانواده محل تامین غرایز باشد، اجتماع پتانسیل حفظ کرامت انسان ها را بیشتر خواهد داشت. ۴. از نظر اسلام محدوده حلال و حرام ها مشخص شده (بقره، ۱۷۳-۱۷۲) و آزادی در خوردن و نوشیدن نیز مشروط به عدم اسراف است. ۵. اسلام آزادی هجو، بیهوده گویی، تمسخر و غیبت را مجاز نمی داند (حجرات، ۱۲-۱۱؛ لقمان، ۶) و چنین اعمالی خلاف کرامت انسانی است. ۶. از نظر اسلام بی بندوباری های جنسی مجازات شدید دنیوی و اخروی دارد (نور، ۳-۲). ۷. از نظر اسلام اصالت نه در فرد یا جمع، بلکه در حق است و متناسب با آن فرد یا جمع را مورد توجه قرار می دهد، پس تکریم انسان در حق گرایی اوست. ۸. تکریم انسان در اسلام در تساهل و تسامح لیبرالی نیست. از نظر اسلام اندیشه و عقاید تا آن زمان که از مسیر حق، منطق، ادب و قانون خارج نشود، پذیرفته است. همین طور اسلام در مقام اجرای قوانین اسلامی یا مجازات مجرمان و بی نظمی گران در نظم اجتماعی، معامله و سازش نمی نماید. حال باتوجه به آن چه عنوان شد متوجه می شویم اسلام مکتبی است که آزادی و کرامت افراد را در چهارچوب خاصی تعریف می کند و این موجب تنگ تر شدن مفهوم آزادی نیست بلکه در مقابل اموری که آزادی دیگران را سلب می کند با دقت و ظرافت بیشتری می ایستد. به عنوان مثال نمی توانیم محیط را فاسد نماییم یا بستر فسق را مهیا نماییم سپس از مردم بخواهیم آلوده نشوند این عین اسارت است نه آزادی. حال سوال را جزئی تر طرح می کنیم؛ آیا حجاب زن مایه تکریم اوست یا خیر؟ رهبر انقلاب می فرمایند: "حجاب تکریم آن کسی است که در حجاب است. حجاب زن تکریم زن است". آیت الله خامنه ای با اشاره به تاریخ اروپا و تاریخ ایران باستان اشاره می کند که در آن زمان، زنان بر روی صورت خود حجابی می انداختند تا چشم ها به آنها نیفتد. ایشان این عمل را تکریم زن می دانند در ادامه می فرمایند: «در ایران باستان زن های اعیان و اشراف و رؤسا، همه با حجاب بودند. زن های افراد پایین و طبقات پست نه، بی حجاب هم می آمدند. مانعی هم نبود. اسلام آمد این تبعیض را کنار گذاشت… این تکریم مال همه زنان است. این نظر اسلام است »(۱۳ دی ۱۳۸۶ دیدار با دانشجویان دانشگاه های استان یزد) «از طرفی در جامعه اسلامی زن مسلمان دارای حرمت و شخصیت ویژه است که حجاب و پوشش زن مظهر حرمت و شخصیت وی به حساب می آید. حجاب نشانه تکریم زن است و اسلام حرمت و تکریم را برای تمام بانوانی که در ورای حجاب قرار می گیرند قائل می شود.» (در دیدار عمومی خواهران در هفته زن ۱۷ آذر ۱۳۷۲) رهبر معظم انقلاب حجاب و آن حفاظ زنانه را احترام به زن و مظهر تقوا می داند. (۱۳ بهمن ۱۳۷۷، در دیدار با جوانان) در اینجا دو نکته مهم است یکی تاکید وجود حجاب در تاریخ پیش از اسلام و همین طور در روم باستان و تکریم زن بواسطه حجاب در آن دوران. (یعنی یکی از علائم تکریم زن حجاب بوده است) و دوم، برداشتن تبعیض میان زنان اشراف و زنان از طبقات پایین. که البته دومین نکته ریشه در کرامت بخشی به زن در نگاه توحیدی اسلام دارد. بحث توحیدی حجاب بسیار مفصل است اما آن چه در این سخنان می توان دریافت، مبارزه با نوعی طبقه بندی در میان زنان یک جامعه است و برداشتن این تبعیض میان آنان تا آنجا که همه زنان از این نعمت الهی برخوردار شوند. چونکه جامعه ی توحیدی، یک جامعه بی طبقه است. یک جامعه ای که گروههای انسان ها در آن جامعه از یکدیگر برحسب حقوق و مزایا جدا نشدند.(طرح کلی اندیشه ی اسلامی در قرآن، ص ۲۱۰) سخن نو، دقیقاً معطوف به این نگاه است که حجاب نه فقط سلب آزادی نیست بلکه بدنبال تامین آزادی بیشتر است، نه فقط خدشه به کرامت انسان ها نیست بلکه اوج تکریم اوست و نه فقط تبعیض نیست بلکه وسیله ای برای برچیدن تبعیض ها است.
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب