طی یادداشتی مطرح شد؛

نسبت میان عفت و مردانگی

نسبت میان عفت و مردانگی

خاتون یار: عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی طی یاداشتی به موضوع حجاب و نسبت میان عفت و مردانگی پرداخت.


به گزارش خاتون یار به نقل از مهر، مهدی شجریان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی طی یادداشتی درباره ی موضوع حجاب اظهارداشت: عده ای جاذبه بیشتر زنان را علت اهمیت بیشتر عفت برای آنها شمرده اند. این دیدگاه به جاذبه مردان برای زنان توجه کافی نداشته است. این در حالیست که روایات اسلامی به این مسئله توجه شده است. بطورمثال حسن بن جهمپیش امام رضا (ع) می رود و می بیند که ایشان محاسن و موی سر خودرا آراسته و رنگ کرده است. امام (ع) به او می فرماید: «رنگ کردن اجر دارد. رنگ کردن و آراستگی از اموری است که عفت زنان را بیشتر می کند و برخی زنان به سبب این که شوهران آنها خودرا آراسته نمی کنند، عفت را ترک می کنند ».(۱) در روایتی دیگر از امام باقر (ع) نقل شده است: «زنان دوستان دارند مردان را در زینت و آراستگی ببینند همانطور که مردان نیز دوست دارند زنان را در زینت و آراستگی ببینند ».(۲) از این روایات به روشنی درمیابیم که برخلاف تلقی برخی افراد، زنان نیز به زیبایی و آراستگی شوهران خود تمایل دارند و آنان نیز اگر این زیبایی را در مردان خود نبینند، به سمت مردان اجنبی متمایل خواهند شد و عفت خویش را خواهند باخت. بنا براین همانطور که هنجارشکنی زنان و آراستگی غیر عادی آنها، دل مردان را می رباید، در نقطه مقابل آراستگی غیر عادی و خلاف عرف مردان نیز با زنان چنین خواهدنمود و همین مورد سبب می شود تا مقوله عفت را برای هر دو جنس دارای اهمیت شماریم. ۱. اهمیت برابر عفت برای هر دو جنس بر خلاف دیدگاه هایی که در یادداشت قبل گذشت، بنظر می رسد اهمیت بیشتر عفاف بیش از این که ارتباط مستقیمی با جنسیت مرد و زن داشته باشد، ارتباطی مستقیم با شرایط و اوضاع فرهنگی یک جامعه دارد. در وضعیت عادی زن و مرد بصورت مساوی مأمور به رعایت عفاف هستند و برمبنای نقد دلایلی که در بخش قبل گذشت، دلیلی بر اهمیت بیشتر این فضیلت اخلاقی برای یک صنف به نظر نمی رسد. آری در وضعیت خاص فرهنگی و اجتماعی، ممکنست یک صنف بیشتر مورد خطاب قرار گیرد. بطورمثال در شرایطی که مردان خیابان گرد در سطح شهر زیاد باشند و عملاً بدنبال سوژه ای برای بی عفتی هستند و از مراعات این اصل اخلاقی شانه خالی کرده اند، رعایت عفاف بر همین مردان امری مهم تر است و باید آنها را مخاطب اصلی عفاف شمرد و احیاناً با آنها به تندی برخورد کرد. چنانچه در شرایطی که زنان براثر ساختارهای کلان فرهنگی غالب بر یک جامعه، به شدت اهل تبرج و خودنمایی شده اند و هدفی جز آلوده سازی مردان ندارند، آنگاه از این زنان بیشتر توقع رعایت عفاف می رود. اما در وضعیت طبیعی، آنجا که مرد و زن هر دو در معرض سوءاستفاده از توان جنسی خود هستند و هر یک بدنبال پهن کردن دام برای دیگری است، هر دو مأمور به عفاف هستند و نمی توان سهم یکی را بیش از دیگری دانست. ۲. مروری بر آیات سوره احزاب بنظر می رسد همین روند در آیه ۵۹ و ۶۰ سوره احزاب نیز قابل مشاهده می باشد. در این دو آیه زنان مأمور به پوشش شده اند تا مورد اذیت مردان مزاحم خیابانی قرار نگیرند. درشان نزول این آیات از مردان خیابان گردی یاد شده که در کمین زنان می نشستند و مشغول به آزار و اذیت آنها بوده اند. لحن این دو آیه در مورد زنان و مردان مذکور بسیار متفاوت می باشد. ابتدا به زنان سفارش می کند تا پوشش بیشتری را مراعات کنند و درنتیجه توسط این افراد مورد اذیت قرار نگیرند. در آیه بعد اما روی سخن متوجه مردان مزاحم است و با تعابیری بسیار تند به آنها پرداخته می شود. در مورد زنان از تعبیر «وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» استفاده می نماید، که می تواند اشاره به سهل گیری در تکلیف آنها داشته باشد اما در مورد مردانی که چنین رفتار مزاحمت آمیزی به وجود آورده اند با بیان تهدیدآمیز سخن می گوید و آنان را در کنار منافقینی که در دل مرض دارند، قرار می دهد (۳) و تاکید می کند که اگر بر این روند ادامه دهند، خداوند متعال پیامبرش (ص) را بر آنها مسلط خواهد ساخت تا آنان را از شهر بیرون و به نقاطی دیگر تبعید کند. بدین سان دستور حجاب خطاب به زنان با بیانی نرم و با اشاره به غفران و رحمت الهی توأم شده است اما دستور پرهیز از مزاحمت مردان درباره ی زنان با بیانی تند و همراه با عتاب و تهدید بیان شده است و این روندی است که کم و بیش در جوامع اسلامی عکس آن مشاهده می شود. ۳. مروری بر آیات سوره نور اما برخلاف آیات مذکور در آیات ۳۰ و ۳۱ دستور به مراعات رفتار عفیفانه در مورد زن و مرد با تعابیری مشترک تکرار شده است. ابتدا در آیه ۳۰ مردان مکلف به کنترل چشم و درنتیجه صیانت از دامن شده اند و در آیه بعد با همان تعابیر زنان به این دو دستور عفیفانه امر شده اند. این در حالیست که عمده دستورات الهی مثل وجوب نماز، روزه، حج و مانند آن با تعابیری مشترک برای زنان و مردان به کار می رود اما در اینجا آیه اول در مورد خصوص مردان و آیه دوم درباب زنان وارد شده است. بنظر می رسد این دو آیه برخلاف آیات سوره احزاب، به شرایط عادی اشاره دارند؛ شرایطی که در آن رعایت اصل عفت برای زن و مرد وضعیتی یکسان دارد و هیچ یک با تاکید بیشتر مکلف به مراعات این اصل اخلاقی نشده است؛ بنا بر این در این دو آیه عتاب و تهدید در مورد یک صنف وجود ندارد، هرچند خود تقدیم دستور به مردان می تواند اشاره به درجه اهمیت بیشتری درباب آنها داشته باشد. به هرروی در آیات سوره احزاب شرایط اجتماعی ایجاب کرده تا با مردان به غلظت و تندی سخن گفته شود و این نشان میدهد که در مسئله عفاف نباید دائماً روی سخن را به سمت زنان برد و قوانین سخت گیرانه را فقط درباب آنان پی ریزی کرد. این که قوانین سخت گیرانه در عرصه عفاف فقط در مورد زنان وجود داشته باشد به قدری خطا است که این قوانین را فقط در مورد مردان وضع کنیم؛ چنانچه در بعضی کشورهای غربی این روند وجود دارد. برای تنظیم حیات عفیفانه جامعه، زن و مرد مخاطب هستند. قوانین و سیاستگذاری ها باید در شرایطی متوازن برای هی دو صنف تنظیم و تنقیح شوند و اگر سختگیری بی جهت درباب یکی از دو صنف ایجاد شود، اثر عکس خواهد داشت و درعین حال تصویری غلط از فضیلت اخلاقی عفاف را نیز به ذهن مخاطب القا می کند؛ به شکلی که شخص گمان می کند مراعات اصل عفاف و انجام رفتارهای عفیفانه، امری جنسیتی است و بطورمثال جامعه مردان با غلبه تفکرات مردسالارانه آنرا برای زنان و محدودیت آنها به وجود آورده است یا این که جامعه زنان با گرایشات فمینیستی آنرا برای محدود ساختن مردان وضع کرده است. حقیقت این است که در اینجا زن و مرد وضعیتی برابر دارند و صرف نظر از شرایط خاص، سفارش های اخلاقی درباب عفاف برای هر دوی آنها اهمیتی به یک وزان دارد. سخن را با نقل مطلبی از علامه طباطبایی خاتمه می دهیم. در نگاه خیلی از مردم مسئله عفت برای زنان غلظتی بیشتر دارد و بنا بر این است که بی عفتی را از زنان بسیار زشت تر از بی عفتی در مردان می شمارند و بطورمثال زنا کردن زنان را ننگ و عاری بزرگ می دانند اما در مورد مردان حتی به آن افتخار نیز می کنند! علامه طباطبایی در این مقام تحلیل دقیقی دارد. به اعتقاد او عمل زشت زنده به گور کردن دختران توسط عرب جاهلی ریشه در این خرافات داشت که آنان دختر را ننگ و عار می شمردند و با زنده به گور کردن او درصدد پاک کردن این لکه ننگ بوده اند. ایشان سپس می نویسد:
از این دست امور خرافی در بین مسلمین باقی مانده است که آنها را از گذشتگان خود به ارث برده اند و زنگار آنها از دل های آلوده پاک نشده است. به همین دلیل است که مسلمانان زنا را ننگی برای زنان و خانه آنها می شمارند، هرچند که این زن توبه کند، برخلاف مرد زناکار هرچند که نسبت به این گناه اصرار داشته باشد. این در حالیست که اسلام تمام مراتب ننگ و زشتی را در معصیت قرار داده است و مرد و زن زناکار در این امر مساوی هستند. (۴) ۱.« عَنِ الْحَسَنِ بْنِ جَهْمٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ ع وَ هُوَ مُخْتَضِبٌ بِسَوَادٍ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک قَدِ اخْتَضَبْتَ بِالسَّوَادِ قَالَ إِنَّ فِی الْخِضَابِ أَجْراً إِنَّ الْخِضَابَ وَ التَّهْیئَةَ مِمَّا یزِیدُ فِی عِفَّةِ النِّسَاءِ وَ لَقَدْ تَرَک النِّسَاءُ الْعِفَّةَ لِتَرْک أَزْوَاجِهِنَّ التَّهْیئَةَ لَهُن». حسن بن فضل طبرسی، مکارم الأخلاق، ص ۷۹. ۲. ‏ «النِّسَاءُ یحْبِبْنَ أَنْ یرَینَ الرَّجُلَ فِی مِثْلِ مَا یحِبُّ الرَّجُلُ أَنْ یرَی فِیهِ النِّسَاءَ مِنَ الزِّینَة». همان، ص ۸۰. مجمع البیان در تفسیر «وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» می نویسد: «أی فجور و ضعف فی الإیمان و هم الذین لا دین لهم عما ذکرناه من مراودة النساء و إیذائهن؛ مقصود مردان فاسد و ضعیف الایمان است و آنان کسانی بودند که در مورد فریب دادن زنان و آزار و اذیت آنها از خودرا مراقبت نمی کردند». فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۸۱. ‏ «و قد بقی من هذه الخرافات بقایا عند المسلمین ورثوها من أسلافهم، و لم یغسل رینها من قلوبهم المربون، فتراهم یعدون الزنا عارا لازما علی المرأة و بیت ها و إن تابت دون الزانی و إن أصر، مع أن الإسلام قد جمع العار و القبح کله فی المعصیة، و الزانی و الزانیة سواء فیها». طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۲۷۱.


منبع:

0.0 از 5
369
1402/06/27
11:18:41
تگهای خبر: رفتار , زنان , زیبایی , علمی
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۴

لینک دوستان خاتون یار

خاتون یار

تگهای خاتون یار

khatoonyar.ir - حقوق مادی و معنوی سایت خاتون یار محفوظ است

خاتون یار خاتون یار

همه چیز درباره زنان