افزایش ۲۴ برابری جمعیت سالمندان طی یک قرن

افزایش ۲۴ برابری جمعیت سالمندان طی یک قرن

خاتون یار: از سال ۱۳۳۵ تا ۱۴۳۵ تعداد سالمندان در کشور در حالی حدود ۲۴ برابر افزایش خواهد یافت که پیش بینی می شود از سال ۱۴۲۵ کشور وارد فاز سالخوردگی جمعیت شود؛ در این بین باتوجه به افزایش الگوی تنهازیستی در بین زنان سالمند نسبت به مردان و تعداد زنان سالمند مجرد قطعی و مطلقه، تعداد زنان سالمند تنها طی ۳۰ سال آینده، ۳ برابر می شود.


به گزارش خاتون یار به نقل از ایسنا، طبق سرشماری های مرکز آمار ایران از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ جمعیت ۶۰ سال به بالا در کشور از ۱.۴ به ۷.۴ میلیون نفر افزایش داشته است. میتوان گفت طی ۶ دهه گذشته افزایش جمعیت سالمندان روند کند و آرامی داشته، اما این روند در سال ها و دهه های آینده سرعت بیشتری به خود گرفته است، به صورتی که بر مبنای پیشبینی های جمعیتی تعداد سالمندان ۶۰ ساله و بالاتر از ۷.۴ به ۳۳.۴ میلیون نفر در سال ۱۴۳۵ خواهد رسید و تعداد سالمندان ۶۵ ساله و بالاتر هم از ۵ میلیون نفر به حدود ۲۳ میلیون نفر افزایش خواهد داشت.

افزایش ۲۴ برابری جمعیت سالمندان ظرف یک قرن
به صورت کلی، در مدت یک قرن از ۱۳۳۵ تا ۱۴۳۵ تعداد سالمندان در کشور حدود ۲۴ برابر افزایش خواهد یافت. ازاین رو تحولات سالمندی در ایران از سال ۱۴۲۰ به بعد آغاز خواهد شد و پیشبینی می شود از سال ۱۴۲۵ کشور وارد فاز سالخوردگی جمعیت شود و سالمندان بخش قابل توجهی از جمعیت کشور را تشکیل خواهند داد.
در سال ۱۳۹۵، کمتر از ۱۰ درصد جمعیت ایران را سالمندان ۶۰ ساله و بالاتر تشکیل می داد، اما این نسبت در سال ۱۴۳۵ به ۳۲ درصد می رسد.
برای جمعیت سالمندان ۶۵ ساله و بالاتر هم این نسبت از ۶ به ۲۲ درصد طی دوره ۱۳۹۵ تا ۱۴۳۵ افزایش خواهد یافت. ازاین رو، برمبنای این که سن سالمندی را ۶۰ یا ۶۵ سال در نظر بگیریم حدود یک چهارم تا یک سوم جمعیت ایران در سال ۱۴۳۵ سالمند خواهد بود. ازاین رو سالمندی جمعیت از چالش های اساسی کشور خواهد بود.
همچون عواملی که باعث می شوند تا سالمندی بیشتر مورد توجه قرار گیرند عبارتند از تغییرات در سبک زندگی جوانان و کاهش بعد خانوار، افزایش میزان تجرد قطعی، افزایش طلاق و به وجود آمدن پدیده سالمندان تنها و بدون همسر است.

افزایش جمعیت سه برابری «زنان سالمند تنها»؛ علت چیست؟
مبحث دیگر که باید مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد افزایش جمعیت «زنان سالمند تنها» است که در بازه زمانی ۱۴۳۰ به بیشتر از سه برابر افزایش خواهد یافت؛ چونکه بر مبنای بررسی های جهانی امید به زندگی زنان حدود ۴.۵ سال بیشتر از مردان است. البته این اختلاف در ایران کمتر و نزدیک به دو سال است.
طبق نتایج یک تحقیق علمی و کاربردی با مبحث «پیام های اجتماعی - اقتصادی زندگی زنان سالمند تنها» که به سفارش دبیرخانه شورای ملی سالمندان و صندوق جمعیت سازمان ملل متحد انجام شده، ۷۱ درصد زنان سالمند تنها درآمدی ندارند و تنها ۲۹ درصد بقیه درآمد دارند و با عنایت به افزایش الگوی تنها زیستی در بین زنان سالمند نسبت به مردان که به بیشتر از چهار برابر مردان سالمند رسیده است، تعداد زنان سالمند مجرد قطعی و مطلقه، نیمرخ زنان سالمند تنها در ۳۰ سال آینده تغییر خواهد کرد، بگونه ای که تعداد زنان سالمند تنها سه برابر می شود.
ازاین رو نه تنها کلیت مبحث سالمندی یکی از مسائل مهم و اساسی آینده کشور است، به صورت خاص سالمندی زنان با عنایت به بالا بودن جمعیت آنها و عدم توانمندسازی در کسب درآمد مساله حادتر خواهد بود و به تبع آن برنامه ریزی و سیاست گذاری در مورد این خاص هم باید متفاوت باشد. اخیرا هم به دلایلی مانند تأخیر در ازدواج فرزندان، تورم و مشکلات اقتصادی، پشتیبانی از فرزندان طولانی تر شده یا این که برخی فرزندان به علل اقتصادی ترجیح می دهند به خانه والدین برگردند که این مورد هم سالمندان را با چالش مواجه می کند.
البته تحقیقات زیادی در حوزه سالمندی در ایران صورت گرفته است که بیشتر در زمینه های سلامت و الگوهای مراقبت بهداشتی کیفیت زندگی حوزه روان شناختی حوزه اقتصادی و در حوزه اجتماعی بیشتر بر ابعاد طرد و حمایت اجتماعی پرداخته شده است و مطالعاتی موردی هم در زمینه الگوهای مراقبتی اجتماع محور انجام گرفته است. این مطالعات بیشتر بر بعد فردی سالمندی تاکید داشته و بعد اجتماعی، الگوهای مراقبتی خانواده محور و مبتنی بر اجتماع کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
سیاست گذاری ها هم بیشتر بر ابعاد بهداشت، درمان و اقتصاد سالمندان توجه داشته اند. همینطور شواهد نشان داده اند الگوهای مراقبت از سالمندی در کشور ما تنوع زیادی ندارند. نقش مراقبت از سالمندان به صورت سنتی برعهده خانواده بوده است. در گذشته سالمندان در خانواده های گسترده زندگی می کردند اما به علت تغییراتی که به واسطه توسعه اتفاق افتاد، حالا خانواده هسته ای شکل غالب خانواده را تشکیل می دهد. ازاین رو خیلی از نقش ها و کارکردهای سالمندان محو و از میزان ارتباطات اجتماعی آنها کاسته شده است.
با این وجود هم اکنون شکل غالب و متداول مراقبت از سالمندان معمولاً مراقبت در منزل و به صورت غیر رسمی و بدون حمایت های دولت است؛ بیشترین پشتیبانی از سالمندان از طرف اعضای خانواده به خصوص همسر و سپس فرزندان است. در ایران پس از نهاد خانواده سازمان بهزیستی کشور و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مسئول عرضه خدمات مراقبتی به سالمندان نیازمند و بی سرپرست هستند؛ از مهم ترین مؤسسه های زیر پوشش وزارت رفاه و اداره بهزیستی آسایشگاه کهریزک است.
برخی مراقبت ها از راه برخی مؤسسه های خصوصی عرضه می شوند که هزینه های بالایی دارند و برای همه افراد در دسترس نیست. به صورت کلی، آسایشگاه های سالمندان به چهار دسته آسایشگاه های زیر نظر سازمان بهزیستی، آسایشگاه های خیریه ای، آسایشگاه های تلفیقی خیریه ای و خصوصی و آسایشگاه های خصوصی تقسیم می شوند.
برخی برنامه های اجتماع محور هم به صورت موردی از جانب بهزیستی، شهرداری و مراکز مراقبتی روزانه عرضه می شوند که بخش عمده هزینه آن برعهده سالمند است. با عنایت به بحران های اقتصادی مانند تورم، بیکاری، بحران مسکن و تحولات اجتماعی همچون شهرنشینی، افزایش طلاق و تجرد قطعی، تک فرزندی و اشکال جدید سبک زندگی در میان جوانان جامعه در دهه های آینده با شکل های جدیدی از تجربه سالمندی مواجه می شود. ازاین رو حالا زمان مناسبی است تا روش های مناسب و درخور شرایط مورد بررسی قرار گیرند و الگوهای مراقبتی مناسب طراحی شوند.

آنچه باید در طراحی الگوهای توانمندسازی مورد توجه قرار گیرد؛ فرهنگ و سبک زندگی سالمندی
نکته دیگر که باید در طراحی الگوهای توانمندسازی و مراقبتی از سالمندان مورد توجه قرار گیرد، فرهنگ سالمندی و سبک زندگی سالمندی در جامعه ایران است، به عبارتی دقیق تر کدام نهاد ظرفیت مناسب تری برای رفع نیازهای دوران سالمندی است و این گروه اجتماعی اقبال بیشتری نسبت به آن نشان می دهند. بعنوان نمونه میتوان گفت بر اساس بررسی های صورت گرفته در مورد چگونگی دینداری در جامعه، افراد بالای ۵۰ سال در ابعاد مختلف دینداری همچون اعتقادها، مناسک، اخلاق و رفتار دینی نسبت به دیگر گروههای سنی پایبندی ذهنی و رفتاری بالاتری دارند بنابراین میتوان گفت یکی از نهادهای با ظرفیت مناسب که میتوان در ساماندهی افراد سالمند از آن استفاده کرد، نهاد دین و ظرفیتهای متصل به آن همچون مساجد است.

قوانین و سیاست های در ارتباط با حوزه سالمندی چه می گویند؟
طبق اصل بیست و نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کارافتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح، احتیاج به خدمات بهداشتی درمانی و مراقبت های پزشکی به صورت بیمه و...، حقی همگانی است. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایت های مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.
تحلیل اسناد بالادستی در حوزه سالمندی کمک می نماید تا نقاط ضعف و قوت برنامه ها و سیاست ها در این عرصه شناسایی و میزان کارآمدی آنها مشخص شود تا در سیاست گذاری های آتی جنبه های مثبت تقویت و خلاءهای موجود رفع شوند.
اصل ۲۹ قانون اساسی، طرح شهید رجایی مصوب سال ۱۳۶۴ مجلس، قانون برنامه اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم توسعه، قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی، برنامه ملی تحول نظام سلامت، رفاه و منزلت سالمندان ایران، سیاست های کلان جمعیت و سیاست های کلی خانواده و شهر دوستدار سالمند همچون قوانین و سیاست هایی است که به حوزه سالمندی پرداخته است.
در بین استاد بالادستی همچون سیاست های کلی خانواده و جمعیت که به شکلی تعیین کننده راهبرد محوری در مواجه با سالمندان جامعه هستند، نگهداری و مراقبت از آنان در بستر خانواده و توجه به انواع نیازهای روحی و عاطفی این گروه مورد تاکید بوده است. مضاف بر آن در اصل (۲۹) قانون اساسی به مبحث تأمین اجتماعی و حمایت مالی از سالمندان اشاره شده است. به شکلی میتوان گفت مجموعه اسناد بالادستی و سیاستی ابعاد مختلف زیست سالمندی را مورد توجه قرار داده اند.
اما در برنامه های پنج ساله توسعه نگاه جامعی به نیازها و مسائل سالمندان وجود نداشته و بیشترین توجه برنامه ها بر امور اقتصادی و تأمین اجتماعی و اختصاص یارانه به فرد یا سازمان هایی مانند بهزیستی بوده است که خدمات آنها بیشتر شامل سلامت و بهداشت بوده و ابعاد دیگر زندگی سالمندان همچون زندگی اجتماعی و بهره مندی از حمایت های مختلف اجتماعی مورد غفلت قرار گرفته است.
در واقع سالمندی و مسائل آنان محدود به بازنشستگی شده و طبق برخی مطالعات کیفیت خدمات آن هم مورد رضایت سالمندان نیست. تنها سند جامع در میان اسناد مورد بررسی برنامه ملی تحول نظام سلامت، رفاه و منزلت سالمندان ایران است که در آن بر پشتیبانی از خانواده های دارای سالمند هم تاکید شده اما به علت عدم ارتباط و هماهنگی بین نهادهای ذیربط به صورت کامل به اجرا در نیامده است. ازاین رو همان گونه که مشهود است، برنامه های توسعه در حوزه سالمندی به رغم دیگر کشورها تنها محدود به عرضه خدمات بهداشتی و بازنشستگی بوده و الگوهای خانواده محور و اجتماع محور از اولویت برخوردار نبوده اند؛ این برنامه ها را به صورت موردی شهرداری ها یا بخش خصوصی اجرا می کنند و معمولاً آگاهی کافی در مورد آنان وجود ندارد.
مبحث مهم دیگر عدم توجه به تفاوت های جنسیتی در برنامه هاست. از آنجائیکه کشور ما با پدیده زنان سالمند تنها مواجه می باشد، سیاست های آتی باید به این مورد توجه داشته باشد. در جهت بررسی سیاست های مختلف در حوزه سالمندی لازم به توضیح است که نهادهای مختلفی همچون شهرداری، سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت و درمان و کمیته امداد در کشور، متولی امر سالمندی هستند و در بسیاری موارد در اجرای وظایف شان هم پوشانی و موازی کاری دارند، بنابراین بررسی نهادهای عرضه خدمات و سازمان های در رابطه با آن در جهت بررسی وظایف و عملکرد آنها در اجرای سیاست ها ضروریست.
برپایه گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، متولیان اصلی در حوزه سالمندی صندوق های بازنشستگی، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی هستند که بیشتر در جهت نیازهای بهداشتی و اقتصادی سالمندان به عرضه خدمات پرداخته اند. از گذشته تا به امروز سازمان هایی مانند شهرداری، بهزیستی و کمیته امداد کمک های حمایتی را برای اقشار صدمه پذیر تعریف کرده اند که حمایت آنان از سالمندان در جهت پشتیبانی از اقشار صدمه پذیر مانند معلولان، بی سرپرستان و زنان سرپرست خانواده بوده است. همینطور تقسیم وظایف بین سازمان ها و نهادهای متولی گنگ و مبهم بوده و این مورد بر عدم اجرای مصوبات تاثیر گذاشته است. بنابراین خلاً مشهودی در حوزه خانواده محوری پشتیبانی از سالمندی در بین دستگاه ها وجود دارد.
به عبارتی میتوان گفت بازتعریف الگوهای پشتیبانی از سالمندی با محوریت خانواده و مبتنی بر سیاست های کلی خانواده و جمعیت در دستور این نهادها قرار نگرفته و حمایت و توانمندی خانواده ها در مراقبت از سالمند یا ایجاد شبه خانواده های پذیرای سالمندان در الگوی غالب اجرایی جایگاهی ندارد.

سیاست های سالمندی خانواده محور در کشورهای دنیا چگونه است؟


آنچه در تجربیات کشورهای دارای سیستم مراقبتی خانواده محور محرز است اینست که در خیلی از کشورها نگهداری فرد سالمند توسط اعضای خانواده تبدیل به قانون شده است. آموزش در جهت ترویج الگوی مراقبتی مبتنی بر مسئولیت مشترک (همبستگی) بین نسلی است و دولت در این خصوص نقش حمایتی دارد. نهاد خانواده، مفهومی محوری برای سیاستمداران و سیاستگذاران بوده است و تلاش آنها بر اینست تا با احیای مفهوم خانواده با خیلی از بحران های گریبان گیر دولت های رفاهی مقابله کنند.
در تمامی سیاست هایشان علاوه بر پشتیبانی از سالمندان، پشتیبانی از مراقبان هم مورد توجه بوده و مراقبت های سازمانی تنها در صورت عدم حضور خانواده قابل دریافت و عرضه هستند. سیاست های آنها در جهت کاهش نابرابری هاست، تمامی مصوبات و خدمات عرضه شده برای همه افراد یکسان است.
در بعضی کشورها مانند دانمارک با این که حق انتخاب برای کمک گرفتن از خدمات بخش خصوصی و خدمات سازمانی مانند خانه سالمندان وجود دارد، خدمات بخش دولتی به قدری قوی است که عملاً استفاده از مراقبت های سازمانی را غیر ممکن می سازد. رسانه ها نقشی مؤثر بر آگاهی از مخاطرات ناشی از استفاده از خدمات سازمانی داشته اند و نهادهای نظارتی برای رسیدگی به مواردی مانند سالمند آزاری وجود دارند.
همینطور کمک های موقت و برنامه های توانمندسازی در بحران هایی مانند رکود اقتصادی، تورم بیوه شدن و... برای افراد تعریف شده است و تمرکز خدمات عمومی عموما بر سالمندانی است که فاقد خانواده هستند و یا به دلایلی تحت مراقبت خانواده قرار نمی گیرند. همینطور بخش سوم و نهادهای مردمی نقشی مهم در عرضه الگوهای مراقبتی خانواده محور دارند و بیشتر در حوزه مشاوره و پشتیبانی از مراقبان به فعالیت می پردازند.
کشورهایی مانند سوئد، سنگاپور، دانمارک، آمریکا و کانادا سیاست های مراقبتی خویش را در وهله اول بر عهده خانواده می گذارند و در صورت عدم حضور خانواده، نهادهای سازمانی وارد عمل می شوند. از نظر تاریخی و هم اکنون پس از بحران هایی که دولت های رفاه با آن رو به رو شده اند در خیلی از کشورها، خانواده، نزدیکان و شبکه های اجتماعی به صورت کلی تنها منبع یا منبع اصلی کمک بوده و هستند. از آنجاییکه نیازهای سالمندان در سه حوزه سلامت، امنیت اقتصادی و نیازهای اجتماعی و استقلال تعریف شده اند باید سیاست های خانواده محور حول این سه بخش شکل گیرند؛ در این خصوص تعامل بین دولت، خانواده و جامعه امری ضروریست.
سیاست ها و برنامه ها در ایران تنها به بعد اقتصادی و سلامت توجه داشته اند؛ ازاین رو باید خانواده، مفهومی محوری برای سیاستگذاران و مردم باشد.
چالش های سالمندی در ایران را میتوان در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی طبقه بندی کرد که در هر بخش میتوان سیاست های متناسب را در پیش گرفت؛ برای مثال در بعد اقتصادی مهم ترین استراتژی ارتقای سطح کیفیت خدمات بهداشتی و تأمین اجتماعی و همینطور افزایش مستمری سالمندان و اصلاح نظام شغلی پرستاران و مراقبان سالمند مطابق با تغییرات و شرایط جامعه پیشنهاد می شود.
در بعد فرهنگی بررسی تغییرات در رابطه با خانواده، تعریف مجدد نقش ها و موقعیت ها، توزیع مجدد کاربین خانواده و اعضای خانواده، تغییر در نگرش جوانان نسبت به افراد مسن، تشویق افراد به حمایت های بین نسلی و تدوین حمایت های قانونی از مراقبان می تواند مثمر ثمر باشد.
در بعد اجتماعی که در اسناد مورد بررسی در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته میتوان از برنامه های مبتنی بر اجتماع جهت توانمندسازی اجتماعی سالمندان استفاده نمود. برنامه های مبتنی بر اجتماع با مشارکت سه قطب خانواده، فرد و دولت انجام می گیرند و در چارچوب برنامه های پیشگیری، توانبخشی، ارتقای کیفیت زندگی و توانمندسازی به عرضه خدمات به سالمندان می پردازند.
در برنامه های اجتماع محور زمینه ای برای سالمندان فراهم می شود که هم از نظر جسمی و مالی و هم از نظر اجتماعی به حدی از توانمندی برسند که بتوانند به صورت مستقل در اجتماع زندگی و روابط و تعاملات خویش را در جامعه حفظ کنند و قدرت چانه زنی و تعاملات با وجود سن و بازنشستگی آنها حفظ شود.
در مورد پشتیبان های اجتماعی هم لازم به ذکر است که یکی از عاملهای مهم در برنامه های اجتماع محور توانمندسازی اجتماعی است؛ یعنی در این برنامه ها شرایطی برای خانواده سالمند و اعضای جامعه پیش می آید که درگیر در حل مسائل و مشکلات این گروه شوند و این به افراد و اعضای جامعه کمک می نماید به جای صرف زمان زیاد و تمام وقت برای نگهداری از سالمندان با همکاری و مشارکت یکدیگر و صرف بخشی از زمان خود به سلامت و رفاه این افراد کمک کنند. برای مثال یک سالمند به جای اقامت در خانه سالمندان و بهره مندی از خدماتی مانند بستری در محیط زندگی خود و با همکاری و مشارکت اعضای خانواده و جامعه این خدمات را دریافت می کند و این خدمات یا پاداش ها در جهت مثبت و به سمت فعال نگه داشتن سالمندان در جامعه به کار می رود.
یکی دیگر از خصوصیت های مهم این برنامه ها توانمندسازی مالی یا پاداش های دوران سالمندی است، یعنی خدماتی مانند بیمه ها، کمک های عمومی، مراقبتهای پزشکی... این خدمات در راه توانمند کردن و استقلال هر چه بیشتر آنها به کار می رود. این که افراد به جای صرف هزینه های هنگفت پزشکی یا مراقبت های دائمی پرستاری در منزل یا آسایشگاه ها می توانند با صرف هزینه های کمتر در این برنامه ها توانمندی جسمانی خویش را بازیابند.
سیاستگذاری در حوزه سالمندی در ایران امری جدید است که طی سال های اخیر توجه خیلی از سیاستگذاران و محققان را به خود جلب کرده است. ازاین رو در جهت بهینه شدن سیاست های دوران سالمندی پیشنهادهایی در این گزارش، در سه حوزه قانونی راهبردی و پژوهشی عرضه شده است که در ادامه به آنها اشاره می شود:

پیشنهادهای قانونی در حوزه سالمندی
با عنایت به عدم قانون سالمندی در کشور، عرضه پیش نویس قانونی با مبحث سالمندی در جهت تحقق سالمندی سالم و موفق، ذکر الگوهای مراقبتی غالب در این عرصه و جایگزین های آن، تدوین ضوابط کاری و پشتیبانی از مراقبان و پرستاران افراد سالمند همچون مشوق های مالیاتی، مرخصی های کاری، مراقبت های فرجه ای و کمک های نقدی، زیرساخت های قانونی توان افزایی افراد در جهت سالمندی خودکفا و نظارت بر سازوکار اجرایی خدمات فوق ضروری را می کند. تدوین برنامه های حمایت مالی برای سالمندان نیازمند و برنامه های مالی مکمل برای سالمندانی که درآمد ناکافی دارند، مانند تجربه کشور کانادا که علاوه بر مستمری پایه، برنامه مکمل مالی هم برای سالمندان در نظر گرفته شده است. تدوین سازوکار پشتیبانی از مراقبان خانوادگی در جهت نگهداری و مراقبت از سالمندان در نهاد خانواده استفاده از مشوق های مالیاتی برای خانواده ها مهارت افزایی زنان جامعه در جهت کاهش هزینه های سالمندی تنها با رویکرد افزایش کارآمدی جسمی، افزایش قدرت روانی و ذهنی، توان افزایی کسب درآمد عرضه تسهیلات مالی برای رخداد بازازدواج افراد در جهت پیشگیری از صدمه های تنهایی در سالمندی انعطاف پذیری بیشتر در ساعات کاری می تواند سبب تعادل بیشتر کار/ خانواده در تمام مراحل زندگی شود و همینطور انتخابهای نقش معنادارتری را برای افراد در سال های بعدی بزرگسالی فراهم آورد کمک به افراد و خانواده ها در زمان گذار یا بحران، مانند بیوه شدن، رکود اقتصادی یا کاهش عملکرد سلامت و انجام اقدام های پیشگیرانه برای دفع بحران می تواند سیاستی مؤثر باشد. ترویج مشارکت فراگیر جامعه از راه سیاست های پشتیبانی از مساجد بعنوان کانون اجتماعی محلات که بعنوان مرکز فعالیتهای اجتماعی، آموزشی، بهداشتی، فرهنگی و سازمانی عمل می کنند. اصلاح ضوابط بازآرایی شهری در جهت افزایش خودکفایی سالمندان و امکان بهره مندی از امکانات شهری
پیشنهادهای راهبردی

طراحی و انجام مطالعات و پیمایش منظم و ادواری با محوریت رصد وضعیت سالمندی در کشور تغییرات ساختاری مانند بازبینی در توالی هنجاری آموزش، اشتغال، فرزندپروری، بازنشستگی و در نتیجه گشودن انتخابهای جدیدی برای خانواده ها و افراد در تمام مراحل زندگی گسترش برنامه های اجتماع محور در سطح محلات با استفاده از ظرفیت بالای مساجد و شهرداری ها توجه به تفاوت های جغرافیایی و فرهنگی (شهری، روستایی و... ) در سیاست گذاری های حوزه سالمندی تسهیل ورود مجدد به نظام آموزشی و پرورشی در تمام سنین و ترویج کار داوطلبانه و بدون دستمزد بعنوان شکل شناخته شده و قابل دوام مشارکت مولد در تمام سنین مانند تجربه ژاپن، در جهت افزایش احساس هویت و ارزشمندی اجتماعی هم همچون این پیشنهادات به حساب می آید.


0.0 از 5
366
1402/08/09
15:57:25
تگهای خبر: آموزشی , ازدواج , بازی , پزشك
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۶ بعلاوه ۵

لینک دوستان خاتون یار

خاتون یار

تگهای خاتون یار

khatoonyar.ir - حقوق مادی و معنوی سایت خاتون یار محفوظ است

خاتون یار خاتون یار

همه چیز درباره زنان